loading...
یاصاحب الزمان ادرکنی
ali بازدید : 133 یکشنبه 08 بهمن 1391 نظرات (0)

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد … یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت : ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم … آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه هاش … همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت : چی مِخی نِنه ؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت : هَمی ره گُوشت بده نِنه !

قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت : پُونصَد تُومَن فَقَط آشغال گوشت مِشِه نِنه … بُدُم ؟ پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه ! قصاب آشغال گوشت های اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن …..اون جوونی که فیله سفارش داده بود همینجور که با موبایلش بازی میکرد گفت : اینارو واسه سگت میخوای مادر ؟ پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت : سَگ ؟ جوون گفت اّره … سگ من این فیله هارو هم با ناز میخوره … سگ شما چجوری اینارو میخوره ؟ پیرزن گفت : مُخُوره دیگه نِنه … شیکم گوشنه سَنگم مُخُوره … جوون گفت نژادش چیه مادر ؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه …ایناره بره بچه هام ماخام اّبگوشت بار بیذارم !

جوونه رنگش عوض شد … یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشتای پیرزن … پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگیریفته بُودی ؟ جوون گفت چرا ! پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُورم نِنه … بعد گوشت فیله رو گذاشت اونطرف و آشغال گوشتاش رو برداشت و رفت ! قصابه شروع کرد به وراجی که خوبی به این جماعت نیومده آقا … و از این خزعبلات … و من همینجور مات مونده بودم !!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
اللهم عجل الولیک الفرج برای سلامتی آقاامام زمان صلوات
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرشمادررابطه باوبلاگم چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 44
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 49
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 148
  • بازدید ماه : 119
  • بازدید سال : 694
  • بازدید کلی : 42,745
  • کدهای اختصاصی

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    ویکیواخبارکد صلوات شمار برای وبلاگ