loading...
یاصاحب الزمان ادرکنی
ali بازدید : 116 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)

وارثِ همه‌ي مفاخر خاندانش، وارثِ اشرافيتِ نويني كه نه از خاك و خون و پول، كه پديده وحي است، آفريده‌ي ايمان و انقلاب و انديشه و انسانيت و بافتِ زيبايي از همه‌ي ارزشهاي متعالي روح.

اِنا اَعطيناكَ الكوثَر فَصَلِ لِرَبِكَ وَانحَر اِنَّ شانِئَكَ هوَ الاَبتَر.

به تو كوثر را عطا كرديم، پس براي پروردگارت نماز بگذار و شتر قرباني كن، همانا دشمن كينه‌توز تو، همو ابتر است.

او با ده پسر، ابتر است، عقيم و بي‌دنباله است، به تو كوثر را داديم، فاطمه را، اينچنين است كه انقلاب در عمق وجدان زمان پديد مي‌آيد.

اكنون يك دختر ملاك ارزشهاي پدر مي شود، وارث همه مفاخر خانواده مي گردد و ادامه سلسله‌ي تيره و تباري بزرگ، سلسله‌اي كه از آدم شروع مي شود و بر همه‌ي راهبران آزادي و بيداري تاريخ انسان گذر مي‌كند و به ابراهيم مي‌رسد و موسي و عيسي را به خود مي‌پيوندد و به محمد(ص) مي‌رسد و آخرين حلقه‌ي اين زنجيرِ عدل الهي، اين زنجيرِ راستينِ حقيقت، فاطمه است.

آخرين دخترِ خانواده‌اي كه در انتظار پسر بود.

و محمد(ص) ميدانست كه دست تقدير با او چه مي كند و فاطمه نيز ميدانست كه كيست.

آري در اين مكتب، اين چنين انقلاب مي كنند؛ در اين مذهب اين چنين زن را آزاد ميكنند.

و مگر نه اينكه اين مذهب، مذهبِ ابراهيم است و اينان وارثان اويند؟

هيچ جسدي را حق ندارند در مسجد دفن كنند و بزرگترين مسجد روي زمين، مسجد الحرام است. كعبه. اين خانه حرم خداست و حريم او، قبله‌ي همه‌ي سجده‌ها، خانه‌اي كه به فرمان او و به دست ابراهيم بزرگ برپا شده است، خانه اي كه پيامبر بزرگ اسلام افتخار رسالتش آزاد كردن اين خانه‌ي آزاد و طواف بر گرد آن و سجده به سوي آن است.

همه‌ي پيامبرانِ بزرگِ تاريخ، خادم اين خانه‌اند، اما هيچ پيامبري حق ندارد در اينجا دفن شود. ابراهيم آن را بنا كرد و مدفنش آنجا نيست، محمد(ص) آن را آزاد كرد و مدفنش آنجا نيست.

در طول تاريخ بشريت تنها و تنها يك تن از چنين شرفي برخوردار است و خداي اسلام از نوع انسان يكي را برگزيد تا در خانه ي خاص خويش در كعبه دفن شود.

كي؟

يك زن، يك كنيز، هاجر.

خدا به ابراهيم فرمان مي‌دهد كه بزرگترين پرستشگاه انسان را، خانه‌ي مرا، كنار خانه‌ي اين زن بنا كن و بشريت، هميشه بايد بر گرد خانه‌ي هاجر طواف كند.

خداي ابراهيم سرباز گمنامش را از ميان اين امت بزرگ، يك زن انتخاب مي كند، يك مادر آن هم يك كنيز، يعني موجودي كه در نظامهاي بشري از هر فخري عاري بوده است.

آري در اين مكتب، اين چنين انقلاب مي كنند؛ در اين مذهب اين چنين زن را آزاد ميكنند.

اين تجليل از مقام زن است.

و اكنون باز خداي ابراهيم، فاطمه را انتخاب كرده است.

در برخي متون تاريخي تصريح دارد:" پيامبر چهره و دو دست فاطمه را بوسه ميداد."

اينگونه رفتار بيشتر از تحبيب و نوازش دختري از جانب پدر مهربانش معني دارد. پدري دست دخترش را مي بوسد، آن هم دختر كوچكش را. چنين رفتاري در چنين محيطي يك ضربه ي انقلابي بر خانواده ها و روابط غير انساني محيط بوده است.

چنين رفتاري چشمهاي كم سوي بزرگان و سياستمداران و توده‌ي مردم مسلمان پيرامون پيامبر را به عظمت شگفت فاطمه مي‌گشايد و بالاخره چنين رفتاري از جانب پيغمبر به انسانهاي هميشه مي‌آموزد كه از عادات و اوهام تاريخي نجات يابند.

به مرد مي آموزد كه از تخت جبروت و جباريتِ خشن و فرعونيش در برابر زن فرود آيد و به زن اشاره مي كند كه از پستي و حقارت قديم و جديدش كه تنها ملعبه‌ي زندگي باشد به قله‌ي بلند شكوه و حشمت انساني فراز آيد.



اين است كه گويي پيامبر نه تنها به نشانه ي محبت پدري، بلكه همچون يك وظيفه، يك مأموريت خطير از فاطمه تجليل مي كند.



فاطمه، فاطمه است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
اللهم عجل الولیک الفرج برای سلامتی آقاامام زمان صلوات
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرشمادررابطه باوبلاگم چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 102
  • بازدید ماه : 73
  • بازدید سال : 648
  • بازدید کلی : 42,699
  • کدهای اختصاصی

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    ویکیواخبارکد صلوات شمار برای وبلاگ